بمناسبت روز زیارتی امام مهربانی ها
حضرت رضا علیه آلاف والتحیه والثنا
آفاق زلال در خراسان شما است
اشراق سپیده در شبستان شما است
این طیف وسیع نور در ذات شفق
آیینه ای از مهر در خشان شما است
سروده نا صرعرفا نیا ن
بمناسبت روز زیارتی امام مهربانی ها
حضرت رضا علیه آلاف والتحیه والثنا
آفاق زلال در خراسان شما است
اشراق سپیده در شبستان شما است
این طیف وسیع نور در ذات شفق
آیینه ای از مهر در خشان شما است
سروده نا صرعرفا نیا ن
دست نیاز بسوی رحمت
شعر ذیل چار پاره ای است برای طواف وزیارت دور حرم مطهروضریح
آقا امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام
آمد م من در حریم این حرم
چون کبوتر بر حرم دل بسته ام
آمدم از قصه ها از متن درد
زائری زار و غمین وخسته ام
در حریم سبز این محراب عشق
دست وپای خویش را گم می کنم
صورتم خیس از سرشک دیده است
باضریحت من تکّلم می کنم
در فضای روشن این بارگاه
در کنار این ضریح باصفا
گریه را با سوز دل سر می دهم
باز گویم یا علی موسی الرضا
قامت من زیر بار معصیت
خم شد واز کرده ها شرمنده ام
زخمدار دشنه ی اهریمنم
بس که غم دیدم زجان دل کنده ام
دل به مهرت بسته ام باصد امید
از ره رحمت نگاهم کن ،نگاه
در حریم سینه ی من عشق توست
معصیت کارم ،پناهم ده پناه
در وجودم گرچه شیطان رخنه کرد
تار وپودم را به مهرت بسته ام
بادلی پر از امید وآرزو
بر نماز توبه قامت بسته ام
بادلی آکنده از عطر حرم
اعترافی برزبانم جاری است
روبه سوی کعبه ی دل می کنم
کار من امروز آه وزاری است
بازهم باگریه ،بابغض گلو
درضریحت می زنم دست نیاز
تست رابر صورت وسر می کشم
بر سر سجاده می خوانم نماز
پرتوی مهری به جانم می زند
می شود شمعی فروزان در دلم
لحظه ای احساس شادی می کنم
گر چه دانم ذرّه ای ناقابلم
ورد لب هایم همیشه نام توست
باتو من خودرا خدایی می کنم
نام ویاد تو دوای درد هاست
من از این در گه گدایی می کنم
سروده ناصرعرفانیان
غزل نشان
او نشان از باغ های سبز باران خورده داشت
گر چه باغ دیده ی او حالتی افسرده داشت
در زلال سبز فام وسعت دشت خیال
صد بهار عیش را اکنون به یاد آورده داشت
جلوه ی خورشید در چشمان پر شورش عیان
کوله باری از طراوت گیسوی چین خورده داشت
بوی خاک خیس ساحل در فلق پیچیده بود
مخملی از رنگ آرامش به لوح پرده داشت
از نگاه روشن چشمش بهاران وام دار
پشت چشمان زلالش معبری گسترده داشت
در خلوص تا بنا ک آن پگاه دلپذیر
حسرت رویش نگاه غنچه ی پژمرد ه داشت
انتشار بی قرار اشک ها از دیده ام
عقد ه ی جوشی که در دل عاشق آزرده داشت
از مجموعه سر سبز غزل 82